چه سفرهایی که به خود ندیده است
چه آرزوهایی که برآورده نکرده است
چه دیدگانی که در آن به دیدنِ رویِ ماهِ یار تر نگشته اند
چه خطرهایی که در طوفان و آرامش دریا پشت سر نگذاشته است
با اینکه همهی بدنش خسته و زنگزده است، هنوز ابهت قدیمش را دارد
هنوز تصویر غروب آفتاب در پس پشت او چشم انسان را خیره میکند!
به گمان من هر چیزی که روزی در دریاها و اقیانوسها بدون ترس و شجاعانه سالاری میکرده، گرچه به گل نشستن و زنگ زدنش دلگیر است، اما حتی این اتفاقات هم نمیتوانند از چشمنوازی زمختش چیزی کم کنند
درباره این سایت