مینویسم که یادم نره دو ماه شد که دارم برای کنکور ارشد میخونم
اوایلش خیلی سخت بود، اواسطش خیلی سخت بود، هنوزم خیلی سخته :)) واقعا برای روزی 10 ساعت درس خوندن پیر شدم :/
- زندگیم شده 5.5 روز تو هفته درس خوندن و یه دوشنبه دور زدن تو تهران و دیدن دوستان و رفتن کلاس ژرف و .
- عید هم فقط 3 روز رفتم اصفهان، یه فامیلا فوت کرده بود نمیشد نرفت!
- با دوست عزیزی آشنا شدم به واسطهی کنکور که ممکنه بعدا بیشتر ازش بگم
- تمدید زمان کنکور از اتفاقای عجیبی بود که برای بار هزارم بهم اثبات کرد که وقتی یه چیزی رو از ته دلت میخوای و براش واقعا قدم برمیداری و هزینههاشو میدی کائنات دست به دست هم میده تا بهت کمک کنه برای رسیدن بهش :) (یا همون از تو حرکت از خدا برکت معروف.)
لائوتسه میگه «فرزانه کار خود را میکند و سپس آن را رها میسازد». باشد که به فرزانگی نائل شویم!
درباره این سایت