اینجا دقیقا اوایل ترم اولم توی رشتهی جدیدم بودم.
تازه کتابای کت و کلفت این ترممو خریده بودم و درگیر انتخاب بین چندتا پیشنهاد کار جدی و جذاب (هرکدومشون از جنبهای) بودم.
خلاصه که هنوز نتونسته بودم تعادلی بین زندگی و کار و درس پیدا کنم!
خب، این احساسا و فکرا چیز جدیدی برام نبودن، توی لیسانس زیاد تجربهشون کرده بودم و بلد بودم با حضورشون به زندگیم ادامه بدم -هرچند به سختی-
ولی این بار خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکردم تونستم از پسشون بر بیام و مثل اکثر اوقات باهاشون منفعل برخورد نکردم! :)
حالا این یعنی چی؟
یعنی اینکه یه برنامه ریزی کردم برای درسایی که باید تو طول ترم بخونم (هرچند خیلی توی اجرای برنامهم موفق نبودم تا حالا :دی)، از بین پیشنهادهای کاری دوتاشونو انتخاب کردم که در مجموع ارزشهام و نیازم به استقلال مالی رو همزمان پوشش بدن و به زندگی شخصیمم دارم با کیفیت زیاد (البته کمیتِ کم) میرسم و خلاصه که از چیزی که الآن هست و هستم راضیم
دیروز رفتم پیش وحید مشاوره، بهش گفتم همه چیز به طرز مشکوکی خوبه و مدتیه که راضیم :))) خندید و گفت این نیز بگذرد
آره!! این نیز بگذرد؛
ولی میدونی خوبیش چیه؟ خوبیش اینه که میدونم که این نیز بگذرد، و همونقدر هم میدونم که هرچیزی که بعد از این بیاید نیز بگذرد و
و
بخاطر دونستن این قضیه خودمو از تجربههای قشنگی که میتونم توی "الآن" داشته باشم محروم نمیکنم :)
------------------------
پ.ن.2: هر تجربهای، حتی اگه تکرار بشه هم، دقیقا اون قبلیه نیست خلاصه که هر ثانیه داریم با یه "این نیز بگذرد" یا درستتر بگم، با یه "این نیز گذشت!" روبرو میشیم.
درباره این سایت